بخاطر بازی در تئاتر، از کار اخراج شدم! | هر شب از بالای سرمان موشک شلیک میشد | بعد مختار نامه به من التماس دعا می گفتند!
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۰۳۶۱۰
همشهری- پریسا نوری: امین زندگانی، حالا در ۵۱ سالگی و با مرورکارنامه حرفهایاش میگوید همیشه دلش میخواسته کارگردان شود و قصد دارد در آینده شانسش را در این عرصه امتحان کند. این هنرمند که این روزها در کنار همسرش الیکا عبدالرزاقی علاوه بر اداره آموزشگاه بازیگری، تئاتر هملت را روی صحنه دارد، قرار است بهزودی در قامت مجری در یک مسابقه تلویزیونی حاضر شود، به همین بهانه با او همکلام شدیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بله یک مسابقه با محوریت شرکتهای دانشبنیان و با هدف حمایت از تولیدات داخلی است که در قالب تلنتشو تولید میشود و در آن کارآفرینان و شرکتهای دانشبنیان وارد یک رقابت بزرگ میشوند. این برنامه اکنون در مرحله پیشتولید است ولی قرار است تا قبل از پایان سال به آنتن برسد.
نه اینطور نیست. چندان علاقهای بهکار اجرا ندارم؛ مگر اینکه کارهایی مثل همین برنامه موضوع خاص و جدیدی داشته و برایم جذاب باشد.
از اول به قصد کارگردانی وارد دانشگاه هنر و این حرفه شدم، اما شرایط دست بهدست هم داد تا بیشتر در زمینه بازیگری فعالیت کنم. در واقع آنقدر در کوران کاری قرار گرفتم که وقتی چشم باز کردم دیدم بیش از یک دهه از عمرم صرف بازیگری شده است. هرچند ناراضی هم نیستم اما اگر عمری باقی باشد در آینده درکسوت کارگردانی خدمت میکنم.
بله حتی پیشتر وقتی ۲۳ ساله بودم بهعنوان جوانترین کارگردان در جشنواره تئاتر فجر حضور داشتم و یکی، دو کار را هم کارگردانی کردم. در تئاتر هملت هم کارگردان کار خانم عبدالرزاقی لطف کرده و اسم بنده را بهعنوان تهیهکننده رد کردند، ولی درواقع تمام زحمات را خودشان انجام دادند.
به تاریخ علاقه دارم و دوست دارم حول و حوش مستندات تاریخی کار کنم.
(میخندد) این سؤال را باید از هیأت داوران بپرسید، من که خیلی دوست داشتم تکرار شود.
اصولا آدمها همیشه از خودشان و موقعیتشان ناراضی هستند، ولی من حالا که ۵۰ سالگی را رد کردهام ذهنیت و نگاهم نسبت به دنیا عوض شده است. اگر بخش مالی را درنظر نگیریم الان خوشحالم که جزو آدمهایی هستم که خداوند به من لطف داشته و جایگاهم را دوست دارم.
اگر زمان به عقب برگردد، قاعدتا انتخابهایم عوض میشود؛ چون این حرفه متشکل از انتخابهای بسیاری هست و اینکه یک فرد بپذیرد چه کارهایی را قبول یا رد کند، همین سرنوشت آدم را عوض میکند.
خوشبختانه هنوز به اینجا نرسیدم که نقشی را بازی کنم و بعد بگویم که ای کاش بازی نمیکردم. البته پیش آمده از قبولکردن پروژهای که مجبور بودم با عوامل غیرحرفهای کار کنم پشیمان شده باشم، اما از نقشم هرگز.
بله ولی خودم آن کار را خیلی دوست داشتم. دلم میخواست از نقشهای کلیشهای فاصله بگیرم و ساختارشکنی کنم. فکر میکنم در آن زمان این ساختارشکنی ضروری بود.
چون بار سنگین مسئولیت اینکه آدمها ذهنیتی داشته باشند که شاید حتی نزدیک به زندگی واقعی آدم نباشد ترسناک است. یادم هست بعد از بازی درمختارنامه برای کاری به بانک رفته بودم خانمی آمد و از من خواست تلفنی با مادرش صحبت کنم؛ وقتی گوشی را گرفتم مادرشان گفت قرار است در بیمارستان جراحی شود و خواست او را دعا کنم. این اتفاق باعث شد بعد از آن نقشهایی انتخاب کنم که ذهنیت تماشاگر عوض شود.
آشناییام با آقای داود میرباقری در سریال «معصومیت از دست رفته» و بعد از آن بازی در فیلم «ملک سلیمان.»
سریال مختارنامه و بازی در نقش مسلمابن عقیل باعث شد جدی گرفته و در نگاه مردم بهعنوان بازیگر مطرح شوم، هر چند قبل از آن مردم من را میشناختند.
من چهرهام بیشتر به نقش منفی میخورد تا مثبت؛ ولی واقعیت این است که در کشور ما انتخاب بازیگران کلیشهای هست و ما بازیگران بیشتر از اینکه انتخاب کنیم، انتخاب میشویم. در دنیا شرکتهایی وجود دارد که بازیگران را از همه لحاظ میسنجند و به کارگردان کمک میکنند بازیگرانی را انتخاب کند که تماشاگر را به وجد بیاورند؛ یعنی با حضور بازیگر در آن نقش مخاطب از خودش بپرسد این بازیگر چطور برای این نقش انتخاب شده. اما در اینجا چنین دانشی وجود ندارد و انتخاب بازیگران براساس مد روز، ارتباطات شغلی و نگاه کلیشهای است و در بسیاری موارد میبینیم با وجود اینکه بازیگر خوب است، اما چون به درد نقش نمیخورد، کار خراب میشود.
شاید تا ۲ دهه قبل بله، ولی الان احساس میکنم همه دچار رخوتی شدیم و تا حدودی از بخش هنری حرفهمان فاصله گرفتیم. یک زمانی بعد از فیلم «دیدهبان» و «از کرخه تا راین» خیلی دلم میخواست با آقای حاتمیکیا کار کنم. اما الان تعداد آدمهایی که براساس خطوط هنری و فکری خاص جلو بروند، کم شده است.
تجربه حضور در یک گروه غیرایرانی و غیرهمزبان بسیار چالشبرانگیز و جذاب بود. البته به لحاظ امکانات شرایط سخت بود؛ جایی نزدیک دمشق بودیم و بهخاطر خرابیهای ناشی از جنگ فقط روزی یک ساعت برق داشت، اما آنجا دوستان خیلی خوبی پیدا کردم که هنوز با هم ارتباط داریم. آنجا فهمیدم اینکه میگویند هنر، زبان مشترک همه ملتهاست حرف درستی است. ما با وجود اینکه همزبان نبودیم، اما اشتراکات هنری بسیاری داشتیم؛ مثلا آنها استاد شجریان و خیلی از خوانندگان قدیمی ما را خوب میشناختند و آهنگهایشان را گوش میکردند.
نه چندان. لوکیشن در یک منطقه جنگزده به نام «داریا» با تخریب ۸۰ درصدی ساختمانها بود. از بالای هتل محل اقامتمان هم تقریبا هر شب موشک شلیک میشد و گاهی در اطراف هتل تلفات میگرفت. آن موشکها بین منطقه زینبیه و بلندیهای جولان رد و بدل میشد.
نه چندان؛ چون معتقدم کرنومتر فرشته مرگ دقیق کار میکند و اگر عمرت سرآمده باشد، فرق نمیکند تهران باشی یا دمشق.
به اعتقاد من یک بازیگر اگر بخواهد کار متفاوت و خوب ارائه دهد باید کمکار و گزیدهکار باشد پس باید دستمزد زیاد بگیرد. البته ما در ایران هنرمند کمکار و گزیدهکار بسیار کم داریم شاید فقط یکی مثل استاد نصیریان داریم که امیدوارم عمرشان طولانی باشد.
نه متأسفانه خیلی وقت است به سینما نرفتم و فیلمها را از پلتفرمها و شبکه نمایش خانگی میبینم.
نسل ما خیلی صبورتر بود. در دوره ما پروسه بازیگرشدن تا دیدهشدن حداقل ۱۰ سال طول میکشید، اما این حوصله در نسل جدید کمتر دیده میشود. الان سیستم آموزشی تغییر کرده. در زمان ما آیین نگارش و انشا در مدرسه اهمیت داشت و بچهها تشویق میشدند کتاب بخوانند اما نسل جدید بهخاطر استفاده زیاد از تبلت و موبایل دایره لغاتشان کم شده و در مدرسه به آیین نگارش و خوانش و روانخوانی و انشا اهمیت چندانی نمیدهند، البته کرونا و کلاسهای آنلاین هم مزید بر علت شد.
هر چند اخراج از کار تجربه خوشایندی نیست و معمولا جزو خاطرات تلخ بهحساب میآید، اما این هنرمند از خاطره اخراجش از محل کار به شیرینی یاد میکند و آن را مقدمه ورودش به دنیای بازیگری حرفهای میداند: «در جوانی حسابدار شرکت بودم و بهخاطر اینکه بیشتر وقتم را صرف بازیگری تئاتر میکردم، حساب و کتابهای شرکت به هم ریخت. مدیرعامل شرکت که آدم بسیار خوب و محترمی بود صدایم کرد و پرسید: «از بازیگری چقدر درآمد داری؟» من هم خواستم از تک و تا نیفتم یک رقم بالا گفتم. مثلا اگر ماهی ۳۰۰ درآمد داشتم گفتم ۵۰۰ تومان میگیرم. آن زمان حقوقم در شرکت ماهی ۱۰۰ هزار تومان بود. مدیرعامل گفت: «اینجا سالانه یک میلیون و ۲۰۰ میگیری، ولی در بازیگری این پول را ۳ ماهه درمیآوری، من جای تو باشم اینجا را بیخیال میشوم و میروم سراغ بازیگری...بهنظرم دیگر اینجا نیا!...» خلاصه اینکه خیلی محترمانه و مودبانه اخراجم کرد. من هم گفتم چشم و رفتم سراغ بازیگری. وقتی فکر میکنم میبینم او در حقم لطف کرد و باعث شد بازیگری را حرفهای دنبال کنم.»
از سوریها شاد زیستن را یاد گرفتم
بازیگر سریال «حبیب» تجربه حضور در سوریه را متفاوت میداند: «در مدت حضورم در سوریه و با دیدن خرابیهای ناشی از جنگ افسوس میخوردم، اما مردم خودشان با تمام این فشارها و سختیها آدمهای بسیار شادی بودند و من شادزیستن را از آنها یاد گرفتم.» او درباره تجربه سوریها از جنگ میگوید: «یک شب سر میز شام چند خانواده از شهرهای مختلف و ادیان مختلف دور هم جمع بودند و کمی که صحبت کردند متوجه شدیم در جنگ پدر یکی از خانوادهها توسط یک گروه مسلح که با آن یکی خانواده ارتباط خوبی داشته، کشته شده، ولی برایم جالب بود که آنها با هم در صلح بودند و صحبت میکردند. بعدا از یکیشان پرسیدم جریان چیست گفت: ما در این ۳ سال که جنگ تمامشده فهمیدیم چقدر پدر و مادرهایمان اشتباه کردند که وارد جنگ شدند؛ ما آنها را بخشیدیم و هرگز اجازه نمیدهیم این اشتباه و تجربه تلخ تکرار شود.»
برخلاف خیلی از بازیگران که از کودکی علاقهمند به این حرفه بودند، این هنرمند بهدلیل علاقه به حیوانات رشته هنر و در نهایت بازیگری را انتخاب کرده است. او از جرقهای که پایش را به دنیای بازیگری باز کرد اینطور یاد میکند: «خانواده چندان موافق بازیگریام نبودند و اصرار داشتند پزشک شوم اما در دوره کودکی فیلمی دیدم که بازیگرش ارتباط خوبی با حیوانات داشت و چون من هم عاشق حیواناتم، به قدری این فیلم رویم تأثیر گذاشت که تصمیم گرفتم بازیگر شوم.» علاقه این بازیگر به حیوانات موجب شده که او ۳ گربه را که شرایط جسمی بدی داشتند تیمار کرده و از آنها نگهداری کند. زندگانی میگوید: «۲ تا گربه را در اینجا و سومی را در سوریه وقتی برای بازی در سریال حبیب رفته بودم پیدا کردم که مریض احوال بود و شرایط بدی داشت.»
اشتباه خندهدار پلیس
امین زندگانی از بازخورد نقشها و برخورد مردم خاطرات بسیاری دارد که یکی از آنها را چنین تعریف میکند: «یادم هست یکبار با دوستم در ماشین کنار خیابان در محدوده توقف ممنوع ایستاده بودیم و ماشین پلیس راهور درحالیکه به ما نزدیک میشد در بلندگو اعلام میکرد که حرکت کنیم. دوستم گفت: «الان جریمه میشویم... مثلا تو بازیگری؛ خب به یک دردی بخور!» سرم را از ماشین بیرون آوردم و با شرمندگی به پلیس گفتم: «جناب سروان اگر ممکن است ما ۱۰ دقیقه بیشتر اینجا بمانیم؟» نگاه آشنایی کرد و با لبخند گفت: «به به... آقای امین حیایی... ی. سریال خط قرمز را چقدر خوب بازی کردی و... و. » خلاصه اینکه آقای پلیس من و شهرام حقیقتدوست و امین حیایی را با هم قاتی کرد و یک شخصیت جدید ساخت.»
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: رسانه رادیو تلویزیون مجری خبر مهم تلویزیون برنامه تلویزیونی بازیگران سینما و تلویزیون ایران رادیو برنامه رادیویی هنر سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون جهان تلویزیون ایرانی تلویزیون صدا و سیما دنیای بازیگری باعث شد حرفه ای آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۰۳۶۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شلیک ۱۵ موشک از لبنان به الجلیل غربی
به گزارش خبرگزاری مهر، خبرنگار المیادین در جنوب لبنان از حمله جدید حزب الله به مرکز نظامی اشغالگران در حومه پادگان زرعیت در الجلیل غربی خبر داد.
همچنین یک هدف نظامی اسرائیلی در حومه پادگان برکه ریشه هدف قرار گرفت.
همزمان رسانه های رژیم صهیونیستی از شنیده شدن صدای آژیر خطر در الجلیل غربی خبر داده و اعلام کردند که حدود ۱۵ موشک از لبنان به سمت این منطقه شلیک شده است.
این منابع از شلیک موشک ضدزره از لبنان به سمت زرعیت نیز خبر دادند.
همزمان خبرنگار المیادین در جنوب لبنان از حمله توپخانه ارتش رژیم صهیونیستی به حومه شهرک های الجبین و طیرحرفا در جنوب لبنان خبر داد.
با شروع عملیات «طوفان الاقصی» از سوی گروههای مقاومت فلسطین، جنبش حزبالله لبنان در جهت سرگرم کردن نظامیان صهیونیست در شمال فلسطین و کاهش فشار بر مقاومت در غزه، اقدام به انجام عملیاتهای روزانه و سنگین علیه اهداف رژیم صهیونیستی در داخل خاک فلسطین کرده است.
در همین ارتباط، رسانههای صهیونیستی نیز بارها اذعان کردهاند که حزبالله در شمال سرزمینهای اشغالی فلسطین همچنان دست برتر را دارد و ارتش رژیم صهیونیستی در این منطقه به دام افتاده است.
کد خبر 6092418